اثبات مهارت های تفکر استراتژیک

اثبات مهارت های تفکر استراتژیک

توسط توسعه فردی, کسب و کاردر 27 آگوست 2020

چگونه مهارتهای تفکر استراتژیک خود را اثبات کنید.

 همه ما می­دانیم که توسعه مهارتهای تفکر استراتژیک مهم است، اما بسیاری از ما نمی­دانیم که تا چه حد نشان دادن این مهارتها به رئیس و دیگر مدیران ارشد بمنظور پیشرفت کاری مهم و حیاتی هستند. نشان دادن مهارتهای تفکر استراتژیک به روسای شما می­گوید که شما قادرید برای خوتان فکر کنید و درمورد جایگاه آتی سازمان تصمیم بگیرید. این امر به آنها اطمینان می­بخشد که شما در خَلاء تصمیم­گیری نمی­کنید بلکه نحوه تاثیر­پذیری دیگر بخشها و نحوه پاسخ­دهی جهان خارجی به این تصمیم را هم درنظر می­گیرید.

زمانیکه به مشتریان مربیگری خود یاد می­دهم که چگونه بصورت استراتژیک­تر فکر کنند، تاکید می­کنم که توسعه و اثبات این مهارتها، چالشهای متفاوتی هستند.

برای توسعه مهارتهای تفکر استراتژیک بزرگ لازم هست که در معرض نقشهای استراتژیک قرار بگیرید، اطلاعات گسترده را ترکیب کنید، در فرهنگ کنجکاوی مشارکت کنید، و تجربیاتی را بدست بیاورید که به شما اجازه می­دهد تا الگو­ها را شناسایی کنید و نقاط را به شیوه­ای برجسته بهم وصل کنید. به همین دلیل است که       برنامه­هایی با پتانسیل بالا و گسترش رهبری غالباٌ شامل گردش شغلی، پروژه­های متقابل، و روبرو شدن با رهبران ارشد می­شود- همه اینها توسعه تفکر استراتژیک را تسریع می­بخشد.

توسعه تفکر استراتژیک، از سوی دیگر، نیازمند این است که شما بطور همزمان یک بازاریاب، یک فروشنده و یک عامل تغییر باشید. ارتباطات فعال و گسترده تلاشهای استراتژیک شما همراه با شجاعت برای به چالش کشیدن دیگران و شروع و پیش­بُردن ایده­های استراتژیک شما چیزهایی هستند که توجه رئیس و همتایان شما را جلب می­کند.

مورد یکی از مشتریان مربیگری من گامهایی را که برای نمایش مهارتهای تفکر استراتژیک شما نیاز هست را توضیح می­دهد. تیم واترز (که اسم واقعی او نیست)، معاون رئیس زنجیره تامین یک شرکت تولید محصولات پزشکی در ایالات متحده، امید داشت که معاون ارشد جهانی زنجیره تامین باشد، اما احساس کرد که بحث­های تبلیغاتی او متوقف شدند.

تیم بخاطر پاسخگویی به مسئولان تجاری شهرت داشت، و بطور خستگی­ناپذیر و موثری کار می­کرد تا عملکرد زنجیره تامین را خوب حفظ کند. از این رو زمانیکه بازخورد غیررسمی از سوی منابع انسانی، همکاران و دوستان دیرینه خود دریافت کرد بسیار شگفت­زده شد، آنها می­گفتند که تعداد معدودی از مدیران اجرایی ابراز نگرانی کردند که تیم “به اندازه کافی استراتژیک نبوده­است”.

این مدیران اجرایی احساس می­کردند که تیم در حفظ این قطار خوب عمل کرده، اما تغییرات فعالی را در سازمان ایجاد نکرده یا دیدگاه استراتژیکی برای زنجیره تامین اتخاذ نکرده­است. تیم یک متفکر استراتژیک قوی بود، اما طوری اینکار را انجام نمی­داد که برای روسا قابل رویت باشد. او تصمیم گرفت تا در مربیگری اجرایی شرکت کند تا یاد بگیرد که چطور این مهارتها را اثبات کند.

رساندن نقطه نظرات به روی میز

رهبران شما مایلند بدانند شما چه فکر می­کنید، و به ارزش شما برای ترقی و پیشرفت از طریق آمادگی شما برای اتخاذ تصمیمات بزرگتر نگاه می­کنند. با پرسیدن این سوال از خودتان که “آیا مردم می­دانند که جایگاه من کجاست؟” می­توانید تواناییهای خود را برای اثبات این مهارت تقویت کنید.

تیم تلاش کرد تا درک خود را از روند­ها بروز کند و به شبکه خود نیروی تازه­ای ببخشد اما متوجه شد از دانشی که آموخته در جای خوبی استفاده نکرده­است. یکی از تغییرات اولیه­ای که انجام داد این بود که به معاون خود دستور داد تا تقویم خود را 30 دقیقه قبل از جلسات مهم مسدود کند.

او می­دانست که به ندرت برای جمع کردن افکار خود قبل از رفتن به جلسات زمان دارد و این امر او را بدون آمادگی جلوه می­دهد، و در هم­گذاری و به اشتراک گذاری دانش خود با مشکل مواجه می­کند. اما تنها نیم ساعت، آنهم یک یا دوبار در هفته، به او این امکان را می­داد تا نقطه نظرات خود را درمورد مسائل مهم شکل دهد.

تلاش تیم درطول زمان جواب داد، و توانست سهم خود را در جلسات اجرایی ارشد از ورودی عملیاتی به خروجی استراتژیک تغییر دهد. برای دسته­بندی نظرات خود در یک دیدگاه برای سازمان وقت صرف کرد و همکاران خود را در بحثهای جدید درمورد نحوه تاثیر دیدگاه بر حوزه آنها مشارکت داد.

داشتن وضوح بیشتر از این دیدگاه همچنین اثربخشی تیم را به­عنوان سرپرست افزایش داد. تیم می­توانست ببیند که چگونه تیمش درحال از دست دادن مهارتهای خاصی است که برای حمایت از این دیدگاه لازم هست. اکنون، بجای بحثهای واکنشی با منابع انسانی شرکای تجاری خود، می­توانست در بحثهای رو به جلو درمورد استخدام و توسعه فرصتهای رهبری برای تیم خود صحبت کند. اثبات اینکه شما درمورد استخدام و توسعه استعدادها بصورت استراتژیک فکر می­کنید، راهی مطمئن برای جلب توجه رهبرانتان هست.

نشان دهید که می­توانید آغازگر نوآوری و ابتکارات باشید و تحولات استراتژیک به ارمغان بیاورید.

برای اینکه به­عنوان یک متفکر استراتژیک درنظر گرفته شوید، باید ثابت کنید که می­توانید از دانش خود در عمل در غالب ایده­های جدید استفاده کنید. سطح شما مهم نیست، شما می­توانید تفکر استراتژیک را با اجرای پروژه­ای ابتکاری که نشان می­دهد شما حدی فراتر از موقعیت فعلی خود را درک می­کنید، به اثبات برسانید.

تیم انرژی و دیدگاه جدیدی که بدست آورده بود را در فرایند برنامه­ریزی استراتژیک که در توصیه­های رسمی برای گروه زنجیره تامین به اوج خود رسیده بود، قرار داد. تیم پروژه و مراحل مهم آنرا در سراسر سازمان ارسال کرده­بود، به تیم اجرایی اجازه داده بود تا ببینند که او قادر به رهبری ابتکارات استراتژیک هست؛ پیش از این، تیم این کار را در پشت صحنه نگاه می­داشت.

پیشنهاد جسورانه تغییرات ارزش افزوده، تغییری خوش­یُمن برای تیم و همکارانش بود. تیم احساس می­کرد که کنترل بیشتر، و اعتماد به­نفس بیشتری دارد زیرا دیگر فقط به پیشنهادات و مسائل دیگران واکنش نشان نمی­داد، و همکاران تیم هم از اینکه او پیشرفتهایی را بدون برانگیختن آنها انجام داده، او را تحسین می­کردند.

سفر تیم به اثبات تفکر استراتژیک بیشتر از آنچه که انتظار داشت طول کشید، اما به مرور زمان، رئیس او، همتایانش، و تیم او متوجه تغییرات شدند و به آنها با دید مثبت نگاه می­کردند. یکسال بعد تیم به نقش جهانی ترفیع یافت و در نهایت به نقش هدایتی بهتری مجهز شد.

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.