اثبات مهارت های تفکر استراتژیک
چگونه مهارتهای تفکر استراتژیک خود را اثبات کنید.
همه ما میدانیم که توسعه مهارتهای تفکر استراتژیک مهم است، اما بسیاری از ما نمیدانیم که تا چه حد نشان دادن این مهارتها به رئیس و دیگر مدیران ارشد بمنظور پیشرفت کاری مهم و حیاتی هستند. نشان دادن مهارتهای تفکر استراتژیک به روسای شما میگوید که شما قادرید برای خوتان فکر کنید و درمورد جایگاه آتی سازمان تصمیم بگیرید. این امر به آنها اطمینان میبخشد که شما در خَلاء تصمیمگیری نمیکنید بلکه نحوه تاثیرپذیری دیگر بخشها و نحوه پاسخدهی جهان خارجی به این تصمیم را هم درنظر میگیرید.
زمانیکه به مشتریان مربیگری خود یاد میدهم که چگونه بصورت استراتژیکتر فکر کنند، تاکید میکنم که توسعه و اثبات این مهارتها، چالشهای متفاوتی هستند.
برای توسعه مهارتهای تفکر استراتژیک بزرگ لازم هست که در معرض نقشهای استراتژیک قرار بگیرید، اطلاعات گسترده را ترکیب کنید، در فرهنگ کنجکاوی مشارکت کنید، و تجربیاتی را بدست بیاورید که به شما اجازه میدهد تا الگوها را شناسایی کنید و نقاط را به شیوهای برجسته بهم وصل کنید. به همین دلیل است که برنامههایی با پتانسیل بالا و گسترش رهبری غالباٌ شامل گردش شغلی، پروژههای متقابل، و روبرو شدن با رهبران ارشد میشود- همه اینها توسعه تفکر استراتژیک را تسریع میبخشد.
توسعه تفکر استراتژیک، از سوی دیگر، نیازمند این است که شما بطور همزمان یک بازاریاب، یک فروشنده و یک عامل تغییر باشید. ارتباطات فعال و گسترده تلاشهای استراتژیک شما همراه با شجاعت برای به چالش کشیدن دیگران و شروع و پیشبُردن ایدههای استراتژیک شما چیزهایی هستند که توجه رئیس و همتایان شما را جلب میکند.
مورد یکی از مشتریان مربیگری من گامهایی را که برای نمایش مهارتهای تفکر استراتژیک شما نیاز هست را توضیح میدهد. تیم واترز (که اسم واقعی او نیست)، معاون رئیس زنجیره تامین یک شرکت تولید محصولات پزشکی در ایالات متحده، امید داشت که معاون ارشد جهانی زنجیره تامین باشد، اما احساس کرد که بحثهای تبلیغاتی او متوقف شدند.
تیم بخاطر پاسخگویی به مسئولان تجاری شهرت داشت، و بطور خستگیناپذیر و موثری کار میکرد تا عملکرد زنجیره تامین را خوب حفظ کند. از این رو زمانیکه بازخورد غیررسمی از سوی منابع انسانی، همکاران و دوستان دیرینه خود دریافت کرد بسیار شگفتزده شد، آنها میگفتند که تعداد معدودی از مدیران اجرایی ابراز نگرانی کردند که تیم “به اندازه کافی استراتژیک نبودهاست”.
این مدیران اجرایی احساس میکردند که تیم در حفظ این قطار خوب عمل کرده، اما تغییرات فعالی را در سازمان ایجاد نکرده یا دیدگاه استراتژیکی برای زنجیره تامین اتخاذ نکردهاست. تیم یک متفکر استراتژیک قوی بود، اما طوری اینکار را انجام نمیداد که برای روسا قابل رویت باشد. او تصمیم گرفت تا در مربیگری اجرایی شرکت کند تا یاد بگیرد که چطور این مهارتها را اثبات کند.
رساندن نقطه نظرات به روی میز
رهبران شما مایلند بدانند شما چه فکر میکنید، و به ارزش شما برای ترقی و پیشرفت از طریق آمادگی شما برای اتخاذ تصمیمات بزرگتر نگاه میکنند. با پرسیدن این سوال از خودتان که “آیا مردم میدانند که جایگاه من کجاست؟” میتوانید تواناییهای خود را برای اثبات این مهارت تقویت کنید.
تیم تلاش کرد تا درک خود را از روندها بروز کند و به شبکه خود نیروی تازهای ببخشد اما متوجه شد از دانشی که آموخته در جای خوبی استفاده نکردهاست. یکی از تغییرات اولیهای که انجام داد این بود که به معاون خود دستور داد تا تقویم خود را 30 دقیقه قبل از جلسات مهم مسدود کند.
او میدانست که به ندرت برای جمع کردن افکار خود قبل از رفتن به جلسات زمان دارد و این امر او را بدون آمادگی جلوه میدهد، و در همگذاری و به اشتراک گذاری دانش خود با مشکل مواجه میکند. اما تنها نیم ساعت، آنهم یک یا دوبار در هفته، به او این امکان را میداد تا نقطه نظرات خود را درمورد مسائل مهم شکل دهد.
تلاش تیم درطول زمان جواب داد، و توانست سهم خود را در جلسات اجرایی ارشد از ورودی عملیاتی به خروجی استراتژیک تغییر دهد. برای دستهبندی نظرات خود در یک دیدگاه برای سازمان وقت صرف کرد و همکاران خود را در بحثهای جدید درمورد نحوه تاثیر دیدگاه بر حوزه آنها مشارکت داد.
داشتن وضوح بیشتر از این دیدگاه همچنین اثربخشی تیم را بهعنوان سرپرست افزایش داد. تیم میتوانست ببیند که چگونه تیمش درحال از دست دادن مهارتهای خاصی است که برای حمایت از این دیدگاه لازم هست. اکنون، بجای بحثهای واکنشی با منابع انسانی شرکای تجاری خود، میتوانست در بحثهای رو به جلو درمورد استخدام و توسعه فرصتهای رهبری برای تیم خود صحبت کند. اثبات اینکه شما درمورد استخدام و توسعه استعدادها بصورت استراتژیک فکر میکنید، راهی مطمئن برای جلب توجه رهبرانتان هست.
نشان دهید که میتوانید آغازگر نوآوری و ابتکارات باشید و تحولات استراتژیک به ارمغان بیاورید.
برای اینکه بهعنوان یک متفکر استراتژیک درنظر گرفته شوید، باید ثابت کنید که میتوانید از دانش خود در عمل در غالب ایدههای جدید استفاده کنید. سطح شما مهم نیست، شما میتوانید تفکر استراتژیک را با اجرای پروژهای ابتکاری که نشان میدهد شما حدی فراتر از موقعیت فعلی خود را درک میکنید، به اثبات برسانید.
تیم انرژی و دیدگاه جدیدی که بدست آورده بود را در فرایند برنامهریزی استراتژیک که در توصیههای رسمی برای گروه زنجیره تامین به اوج خود رسیده بود، قرار داد. تیم پروژه و مراحل مهم آنرا در سراسر سازمان ارسال کردهبود، به تیم اجرایی اجازه داده بود تا ببینند که او قادر به رهبری ابتکارات استراتژیک هست؛ پیش از این، تیم این کار را در پشت صحنه نگاه میداشت.
پیشنهاد جسورانه تغییرات ارزش افزوده، تغییری خوشیُمن برای تیم و همکارانش بود. تیم احساس میکرد که کنترل بیشتر، و اعتماد بهنفس بیشتری دارد زیرا دیگر فقط به پیشنهادات و مسائل دیگران واکنش نشان نمیداد، و همکاران تیم هم از اینکه او پیشرفتهایی را بدون برانگیختن آنها انجام داده، او را تحسین میکردند.
سفر تیم به اثبات تفکر استراتژیک بیشتر از آنچه که انتظار داشت طول کشید، اما به مرور زمان، رئیس او، همتایانش، و تیم او متوجه تغییرات شدند و به آنها با دید مثبت نگاه میکردند. یکسال بعد تیم به نقش جهانی ترفیع یافت و در نهایت به نقش هدایتی بهتری مجهز شد.