خلاصه کتاب انسان در جستجوی معنا
انسان در جستجوی معنا (انگلیسی: Man’s Search for Meaning) اثر ویکتور فرانکل، روانپزشک، عصبشناس و پدیدآورندهٔ لوگوتراپی است که در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. این کتاب در بر دارندهٔ خاطرات فرانکل از وضعیت خود و سایر قربانیان اردوگاههای کار اجباری آلمان در خلال جنگ دوم جهانی است. فرانکل در این کتاب به عنوان یک (روانشناسی اگزیستانسیالیستی) روانشناس اگزیستانسیالیست به اهمیت جستجوی معنا برای زندگی، در سختترین شرایط زندگی میپردازد و ضمن روایت خاطراتش از اردوگاههای کار اجباری، تلاش میکند که نگرش جدیدش را در روانشناسی (لوگوتراپی) تبیین کند.
بیش از ۹ میلیون نسخه از این کتاب تأثیرگذار تا زمان مرگ ویکتور فرانکل در سال ۱۹۹۷ در آمریکا فروخته شد، به ۲۴ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد و ۷۳ بار تجدید چاپ شد
این کتاب با ترجمه مشترک نهضت صالحیان (فرنودی مهر) و مهین میلانی توسط انتشارات درسا چاپ شدهاست.
ذهن انسان بهطور ناخودآگاه دست به تولید معنا، بر اساس تجارب، دانش و تفکرات خویش،میزند. معنای زندگی هر شخصی، برمبنای جهانبینی و نگاه وی نسبت به رخدادهای طبیعی و اتفاقات اجتماعی، تعیین میگردد
نقش لوگوتراپیست
نقش لوگوتراپیست وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار است، تا آنجایی که معنی و ارزش ها در میدان دید و حیطه خود آگاه بیمار قرار دارد. کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونه ای خواهد ساخت. رنج وقتی معنا یافت، معنایی چون گذشت و فداکاری، دیگر آزار دهنده نیست.
لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می خواند. اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. پس می توان گفت معنای زندگی امری مشروط نیست، زیرا معنای زندگی می تواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در بر گیرد.
در این کتاب ما با هسته مرکزی اگزیستانسیالیسم رویاروی می شویم که اگر زندگی رنج بردن است، برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت. لوگوتراپی روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد، و به درون نگری هم ارج چندانی نمی نهد، در ازای توجه بیشتری به آینده وظیفه، مسئولیت، معنی و هدفی دارد که بیمار باید زندگی آتی خود را صرف آن کند.
درد و رنج
انسان وقتی با وضعی اجتناب ناپذیر مواجه میشود، و یا با سرنوشتی تغییر ناپذیر روبروست، مانند بیماریِ درمان ناپذیری و یا مبتلا به بعضی از انواع سرطان، این فرصت را یافته است که به عالیترین ارزشها و به ژرفترین معنای زندگی یعنی رنج کشیدن دست یابد.
درد و رنج بهترین جلوهگاه ارزش وجود انسان است. و آنچه که اهمیت بسیار دارد، شیوه و نگرش فرد نسبت به رنج است و شیوهای که این رنج را به دوش میکشد
منبع: http://www.javidinejad.ir/post/7021
خلاصه ای از کتاب “انسان در جستجوی معنا”
کتاب انسان در جستجوی معنا با عنوان اصلی Man’s search for meaning اثر دکتر ویکتور فرانکل است که در آن از تجربیات خود درباره اسارت و زندگی در اردوگاه کار اجباری در زمان نازی ها صحبت میکند. بیش از ۹ میلیون نسخه از این کتاب تأثیرگذار تا زمان مرگ ویکتور فرانکل در سال ۱۹۹۷ در آمریکا فروخته شد، کتاب به ۲۴ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد و ۷۳ بار تجدید چاپ شد.
فرانکل در سال ۱۹۴۲ یعنی در ۳۷ سالگی به دست نازیها اسیر شد و با قطار به سمت شمال شرق به اردوگاه «آشویتس» اردوگاه مرگی که به صورت سازمان یافته ابزار مرگ شش میلیون یهودی از جمله خانوادهی فرانکل را تهیه دیده بود فرستاده شد.
کتاب در دو قسمت تهیه و تنظیم شده است در قسمت اول خاطرات نویسنده در مورد اسارت و مشکلات او است و در قسمت دوم مفاهیم و اصول اساسی در لوگوتراپی را بیشتر توضیح میدهد و نسبت به بخش اول بیشتر جنبه علمی دارد. فرانکل در این قسمت به دستاوردهای خود در آن سالهای سخت اشاره میکند و در واقع شرح میدهد که چه چیزی باعث شد برخی از افراد، زنده از اردوگاه کار اجباری جان سالم به در ببرند.
خلاصه ای از کتاب:
درد و رنج زمانی به پایان تمام میشود که به معنا برسید.
کتاب با مقدمه ای جامع در مورد نویسنده که چه کسی بود و چه کرد آغاز میشود. نویسنده کتاب آقای ویکتور فرانکل تمام داراییهای خود را از دست داد، تمام عزیزانش در اردوگاه های کار اجباری مُردند و تمام ثروت و داراییاش ضبط گردید. لحظهای که خالی از همه چیز بود وارد اردوگاه کار اجباری شد با خودش اندیشید که آیا زندگی با این درد و رنج ارزش زیستن دارد؟
در همان ابتدای کتاب نویسنده اذعان میکند که این کتاب یک داستان است از زندگی فردی که در اردوگاه های کار اجباری کوچک که هر لحظه امکان مرگ وجود دارد صحبت میکند. سخن از فداکاری، مصلوب شدنها و ارزشی بزرگ از قربانیان گمنام است. فرانکل ناکامی را در معناخواهی میداند. هیچکسی نمیتواند به دیگری بگوید هدف از زندگی چیست! هرکسی باید خودش هدف و معنای زندگی را پیدا کند. نیچه میگوید: کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی آن خواهد ساخت. جنگ روانی و اردوگاه کار اجباری تحفه ای بود که جنگ برایمان به باور آورد. وقتی میدیدیم کسی تمام سیگارهایش را دود میکند میدانستیم که دیگر ایمان و قدرتش را برای زندگی از دست داده است.
عریانی تنها تحفه ما از اردوگاه بود! جز بدنهای برهنه چیز دیگری نداشتیم. انسان این قابلیت را دارد که به هر چیزی عادت کند.
گاهی در جریان وقایعی قرار میگیرید که عقل و منطقتان را از دست میدهید. در غیر اینصورت انسان اغلب اوقات پیرو منطق خویش است.
فرانکل بعد از مدتی از آشویتس به داخاو منتقل میشود.
شوخ طبعی بیش از هر حس دیگری میتواند بشر را از انزوا بیرون بکشاند و توانایی او را برای تحمل شرایط ناگوار بالا ببرد.
همه چیز را میتوانیم از یک انسان بگیریم جز آزادی، آزادی کلمهای است که زندگی را معنادار و هدفمند میکند. زندگی بدون معنا نیست رنج هم جزئی از زندگی است پس در رنج هم معنایی نهفته است. رنج آدمی بخش انکارناپذیر زندگی است. حتی اگر در قالب سرنوشت و مرگ خود را نشان دهد. زندگی بدون رنج و مرگ کامل نیست. وقتی انسان متوجه میشود که رنج بخش جدایی ناپذیری از سرنوشتش است ناگزیر آن را بعنوان وظیفه انفرادی و منحصر به فرد میپذیرد.رنج میتواند باعث موفقیت و پیشرفت بشر شود.
شما همیشه در انتظار دردناکترین لحظات هستید در حالی که پیشتر آن را سپری کرده اید.
از دست دادن ناگهانی امید و شجاعت بدن را در برابر بیماری ضعیف کرده و تاثیر مرگباری دارد.
گاهی به انسان فرصت داده میشود که تفکر و تعمق کند و به چیزهای با ارزش زندگیاش توجه نماید.
منحصر به فرد بودن هر شخص به وجود و هستی اش معنا میبخشد.
نیچه میگوید: آنچه من را نکشد قویترم میکند.
لوگوتراپی: بیمار میتواند بنشیند و به چیزهایی گوش کند که برای او خوشایند نیست. لوگوتراپی بر آینده تمرکز دارد و معتقد است آینده به هویت بیمار معنا و مفهوم میبخشد.
شوپنهاور میگوید: بشر آشکارا محکوم به کشمکش بین دو قطب متضاد اضطراب افراطی و خستگی ابدی است.
عشق یکی از راه های یافتن معنای زندگی در رنج است. وقتی فداکاری را در رنج مییابیم، رنج معنای دیگری به خود خواهد گرفت. انسان در صورتی رنج را تحمل میکند که معنایی در آن نهفته باشد.
هیچ چیز فناناپذیر نیست! بودن شایستهترین نوع وجود است.
لذت باید یک اثر ثانویه یا یک محصول جانبی باشد و اگر هدف قرار بگیرد از بین رفته و تباه میشود.
بشر در انتخاب شرایط آزاد نیست بلکه آزادی اش در نوع مواجهه با شرایط است.
انسان توانایی تغییر جهان و تبدیل شدن آن به مکانی بهتر را دارد و در صورت لزوم میتواند خود و جهان خود را تغییر دهد.
راه های بدست آوردن معنا در زندگی:
1. وظیفهای تعیین کنید و یا کاری انجام دهید.
2. تجربه جدید داشته باشید یا با کسی معاشرت کنید.
3. با سرنوشت مواجه شوید و آن را بپذیرید.
افرادی که بالاترین میزان محبوبیت را بین مردم دارند کسانی هستند که به سختی کار میکنند و از منزلت بالایی نزد دیگران برخوردارند. منبع: https://virgool.io/@ashkanp/%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7-hqqm2f3bpijj