شاد زیستن یعنی چه؟
برای شاد بودن و شاد زیستن لازم نیست کارهای خیلی بزرگی را انجام دهید با انجام کارهای کوچک هم می توان به زندگی شاد امید بست!
برای داشتن زندگی سالم و سلامت روان کامل همواره باید یادبگیریم که چگونه شاد و خوشحال باشیم همه ما در زندگی کم و بیش با دردهای روحی و مشکلات دست وپنجه نرم خواهیم کرد اما هنر واقعی آن است که چگونه در موقعیت های ناراحت کننده خود را شاد نگه داریم.
شاد زیستن چیست؟
انسان موجودی شاد خواه و لذت طلب است.هرگزداشتن مال و اموال،نشانه ی خوشبختی و بی توانی و فقر نشانه ی بدبختی نیست.
اگرچنین بودثروتمندان باید شادترین وفقرا بدبخت ترین افراد باشند. درحالی که همیشه چنین نیست تمام شورهاولذا این بهشت زندگی ،منتظرکسانی هستندکه با تلاش وتفکرومقاومت خود به این بهشت میرسانند.
بهشت در نزدیکی ماست ولی برای کسانی متجلی میشود که دلشان ناب و بی غش باشد این افراد دلیر و بزرگوار زندگی میکنند تا همیشه شاد و بانشاط باشند واز زندگی بهره مندشوند درست است پرسیده اند راز شاد زیستن چیست؟ گفت: (زندگی به یک شب تار می ماند،باید چراغ خود را به دست خود بافروزیم و زندگی خود را روشن کنیم)
آیادقّت کرده اید وقتی که احساس خوبی درباره ی خود دارید،دیگران هم بهتراز همیشه به نظر می رسند؟جهان بازتاب و عکس العمل خود ماست .
اصول شاد زيستن
اعتراف به ارزش هاي خود
قدرداني كردن از خوبي ديگران
ورزش و پرورش جسم
لذت بردن از مواهب الهي
داشتن انتظار شادي از خود و ديگران
تصميم گيري به اين كه از زندگي چه مي خواهيم وآنگاه بر اساس آن خواسته ها اقداماتي انجام بدهيم.
آيا هيچ وقت فكر كرده ا يم كه وقتي احساس خوبي داريم، ديگران هم بهتر از هميشه به نظر مي رسند. يقين بدانيم كه جهان بازتابي از خود ماست.
راهکارهایی برای شاد زیستن
قدم نخست؛ کارهای تکراری نکنید.
تکراری بودن کارها و فعالیتهایی که هر روز انجام میدهید شاید نخستین دلیل برای ابتلا به این عارضه باشد.
اینکه سر ساعت معینی بیدار شویم، کارهایی را انجام دهیم که دیروز، هفته گذشته و ماههای گذشته موبه مو آنها را انجام دادهایم. علاوه براین نداشتن برنامه مشخص برای روزهای هفته و حتی ساعتهای یک روز نیز میتواند دلیلی برای بروز علایم افسردگی و در نهایت مبتلا شدن به این اختلال خلق باشد.
اینکه صبحها باید بیدار شد و بدون کمترین تغییری همان فعالیتهای همیشگی را انجام داد اینقدر کسل کننده و خالی از هیجان است که شاید جایی برای لبخند زدن به زندگی باقی نگذارد. ماندن در خانه برای روزهای متمادی و نداشتن رابطه با دنیا و افراد خارج از خانه هم میتواند دلیل دیگری برای این موضوع باشد.
قدم دوم؛ چه کار کنیم افسرده نباشیم؟
به طور حتم هیچ یک از ما دوست نداریم تمام طول روز را بیحوصله و کسل بگذرانیم، براین اساس گام نخست این است که خود بخواهیم از این حال و روز خلاص شویم، فکر میکنید برای قدم بعدی بهتر است از چه شروع کنیم؟
از خودمان، خانه، محیط اطراف، اعضا خانواده شاید هم از یک برنامه ریزی درست و اصولی که همه این موارد را در آن لحاظ کرده باشیم تا با اجرای مو به موی آن تمام بی حوصلگی ها را ترک و فراموش کنیم.
پس اگر تا امروز حوصله نداشتید و فکر میکردید آنقدر خسته شدهاید که ترجیح میدهید در رختخواب بمانید یا دیگر علاقه ای به آنچه که هر روز باید انجام دهید، ندارید کمی صبور باشید شاد زیستن چیست تا با هم از پله های این نردبان بالا برویم.
شاد زیستن چیست دستها و صورت خود را با آب تقریبا سرد بشویید تا خواب و کسالت از سرتان بپرد. بعد همانطور که ایستادهاید روبهروی آینه به خود بگویید امروز روز خوبی است و باید کارهای مثبت زیادی انجام بدهم.
افراد مختلف و صاحب نظران گوناگون، از شادي و شاد زيستن برداشت ها و تعاريف مختلف دارند. مثلاً ارسطو مي گويد: “مردم عادي، لذت را شادي فرض مي كنند، افراد موفق عملكرد خوب را برابر با شادي مي شمارند و دانشمندان زندگي متفكرانه و جستجوگرانه را معادل شادي مي دانند”.
جان لاك معتقد است كه شادي بستگي به تعداد لذات زندگي دارد. همچنين “مك گيل” دانشمند معاصر، شادي را به لذت هاي تمايلات ارضا شده مربوط دانسته است. برتراندراسل مي گويد: رغبت، همگاني ترين نشانه شاد زيستن است.
برخي از مردم هم خنديدن دايمي و بگو مگو نداشتن در زندگي را شادي مي دانند.ولي مي توان تعريف كامل تري از شادي ارايه داد.
شاد زیستن ، عبارت است از احساس خوشبختي پايدار در زندگي شخصي، مفيد بودن براي خود و تحقق آرزو و رفع نيازهاي عمومي. يعني انساني شاد است كه از زنده بودن خود احساس خوشبختي و رضايت كند و ديگران از زندگي او سود ببرند.
آرزوها و نيازهاي فرديش نيز تا حدود نسبتا زيادي محقق شده باشند و خوشبختي و شادماني اش مستدام باشد نه مقطعي و موقتي. به نظر مي رسد كه اين تعريف خيلي ايده آل است اما ازتوانايي انسان اين امر خارج نيست.
منشا تمام افكار و حركات ما، چگونه ديدن خويشتن است. تجربيات، مو فقيت ها، شكست ها، افكاري كه درباره خود داريم و واكنش هاي ديگران نسبت به ما، همه وهمه شكل دهنده تصويري هستند كه از خودمان در ذهن داريم.
بنابراين تصوير ذهني ماست كه تعيين مي كند كه زندگي را تا چه اندازه دوست داريم و دقيقا چه اندازه درزندگي موفق خواهيم بود.
ما هميشه همان چيزي را جذب مي كنيم كه انتظارش را داريم. جهان همواره با ما به همان گونه اي بر خورد مي كند، كه ما خود را لايق آن مي دانيم. همه ما بر اساس تصوير ذهني خود از شاد زيستن، كيفيت زندگي خويش را تعيين مي كنيم.
تصوير ذهني انسان از خويشتن، درست مانند ترموستات عمل مي كند و رفتارهاي او در دامنه محدود اين تصوير رقم مي خورد. اين موضوع جداي از غرور و خودخواهي است، كه “بيماري” تلقي مي شود.
اين سخن ما به معني خود دوستداري سالم است كه ما را قادر مي سازد تا به خواسته هاي خويش و ديگران احترام بگذاريم .
بدين معنا كه از تعريف موفقيت ها، خود را نمي بازيم و از ضعف و كا ستي ها بدحال نمي شو يم، بلكه براي رفع آنها تلاش مي كنيم. اين بدان معناست كه خالصانه قدر ارزش هاي خود را بدانيم و بدون اين كه تظاهر نماييم و يا با تعاريف ديگران تغيير كنيم.
بايد بدانيم ديگران با ما همان رفتاري را دارند كه ما خود با خويش داريم. كساني كه با آنها ارتباط برقرارمي كنيم به سرعت تشخيص مي دهند كه آيا ما براي خود احترام قايل هستيم يا نه؟ اگرما با خود بر اساس احترام رفتار كنيم آنها نيز اين روش را در پيش مي گيرند.
پس سعي كنيم خودمان را سزاوار احترام بدانيم .همان گونه كه احساس غم خود را با اشك نمايان مي كنيم، احساس شادي خود را با خنده و گشاده رويي نشان بدهيم . قبول كنيم “افسرده دل، افسرده كند انجمني را”.
خود را باور كنيم كه، ظرفيت عشق ورزيدن و احترام را داريم. اگر تصوير ذهني ما ازخويشتن يك تصوير ناسالم باشد شادي ها را پس مي زند. هر فكري كه از ذهن ما مي گذرد در يك چشم برهم زدن بر تركيبات شيميايي بدن ما تاثير مي گذارد. اگر مثبت باشد شادمان مي كند و اگر منفي باشد غمگين.
تغيير الگوي رفتاري خود
قدم اول شاد زيستن، تغيير الگوي رفتاريمان است. هرچند به آساني ميسر نمي شود، اما هميشه امكان پذير نيست درهر مرحله اي از زندگي كه باشيم، مي توانيم به آنچه كه مي خواهيم دست پيدا كنيم.
“خواستن توانستن است” ما هرگز اسير الگوهاي رفتاري خود نيستيم، پس بايد سعي كنيم هميشه راجع به خود و وضعيت خود به طور مثبت فكر كنيم.
زندگي در حال
تمام دارايي ما، اين لحظه ها هستند. ميزان آرامش ذهن و كارايي فردي ما، بر اساس ميزان توانايي ما براي زيستن در لحظه حال مشخص مي شود، صرف نظر از آنچه ديروز رخ داده و آنچه فردا ممكن است اتفاق بيفتد حال موقعيتي است كه ما در آن ايستاده ايم.
يكي ديگر از كليدهاي شادي و خرسندي، تمركز بر لحظه حال است. زيستن در زمان حال به معني تعميم آگاهي انسان براي دلپذير ساختن لحظه جاري به جاي دور انداختن آن است.
خنديدن
وقتي كه مي خنديم همه چيز به نفع جسم و ذهن ما پيش مي رود خنده درد را تسكين مي دهد. هنر شاد زیستن مستلزم توانايي خنديدن به مشكلات در كوتاه ترين زمان ممكن پس از وقوع آنهاست.
كسي كه زودتر به مشكلات مي خندد سريع تر نااميدي را از خود دور مي كند و بهتر از داروي خنده بهره مي گيرد. خنده جسم را سالم تر و عمر را طولاني تر مي كند.
منبع: