هوش هیجانی چیست
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (به انگلیسی: Emotional intelligence | EI) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود و دیگران است.
به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفهٔ هیجانها را بهطور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق میکند: مؤلفهٔ شناختی، مؤلفهٔ فیزیولوژیکی و مؤلفهٔ رفتاری.
متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوشهای هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترلشان دارند.
یافتههای جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفهشناسی بالایی هستند، اما فاقدِ هوش هیجانی و اجتماعیاند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیفتری دارند.
از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان اینگونه بر میآید که، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند.
هوش هیجانی
هوش هیجانی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعهٔ گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و بهطور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی گفته میشود که فراتر از دایرهٔ مشخصی از دانشهای پیشین، چون بهرهٔ هوشی و مهارتهای فنی یا حرفهای است.
ارسطو میگوید:
“عصبانی شدن آسان است؛ همه میتوانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در برابر شخصِ مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب – آسان نیست!”
دانیل گلمن معتقد است، هوش هیجانی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با بهرهٔ هوشیِ متوسط، موفق تر از کسانی هستند که نمرههای بهره هوشی بالاتری دارند. بهرهٔ هوشی نمیتواند به خوبی از عهدهٔ توضیحِ سرنوشت متفاوتِ افرادی بر آید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشماندازهای مشابهی دارند.
ادوارد تورندایک از روانشناسان برجسته قرن بیستم در حوزههای یادگیری، آموزش و هوش، در سال ۱۹۲۰ مفهومی به نام هوش اجتماعی یا Social Intelligence را به صورت زیر تعریف کرد:
«هوش اجتماعی یعنی توانایی درک و مدیریت کردن مردان، زنان، دختران و پسران، برای رفتار خردمندانه در روابط انسانی.»
در دهه ۱۹۴۰ وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را، یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاههای شرق آمریکا را افرادی با هوش بهرهای متنوع تر از امروز تشکیل میدادند.
تا سنین میانسالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمرههای تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهرهوری و موفقیت شغلی از همدورهایهای ضعیفتر خود موفق تر نبودند.
آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند. اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط روانشناسی به نام پیتر سالووی مطرح شد.
آن اظهار داشت، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.
با ظهور عصر اطلاعات و ارتقای ارزشمندی ارتباطات انسانی و هم چنین بروز موقعیتهای استراتژیک سازمانی، نظریه هوش عاطفی رشد چشمگیری یافته و از مباحث پرطرفدار سازمانی شدهاست.
هوش هیجانی، از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه در این جا، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوشمندی تلقی شدهاست.
به علاوه، شبیه سایر مباحث مطرح در خصوص ماهیت انسان، هوش هیجانی نیز دستخوش دو نوع بحث و گفتگوی علمی و عوام پسند گردیده است.
اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روانشناس به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد.
آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.
دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی» اولین کسی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان نمود.
گلمن هوش هیجانی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقاً تمامی تواناییهای فردی را در دایرهٔ خود دارد. در مدل گُلمن بهطور خلاصه پنج حوزهٔ اساسی هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفتهاست:
مدل گُلمن امروزه بهطور وسیعی به رسمیت شناخته شدهاست. این مدل میگوید وقتی فردی دارای هوش عقلی یا بهرهٔ هوشی (IQ) بالایی است، لزوماً دارای هوش هیجانی بالا نیست. هوشمند بودن یک امتیاز است که البته تضمینی برای موفقیت در زندگی و روابطِ بین فردی و اجتماعی نخواهد بود.
تفاوت هوش هیجانی و بهره هوشی
IQ همان هوش عادی است که بیشتر مردم میشناسند. حتما شما هم افرادی را میشناسید که با اینکه هوش بالایی دارند ولی زندگی موفقی ندارند.
IQ شما را بر روی بهترین صندلیهای دانشگاه می نشاند اما از اینجا این هوش هیجانی است که به شما کمک میکند روابط درستی انتخاب کنید و به اهداف و موقعیتهای بهتری دست پیدا کنید. بیشترین موفقیت زمانی حاصل میشود که شما هر دو هوش را تقویت کنید هم IQ هم هوش هیجانی.
وضعیت هوش هیجانی شما چگونه است؟
جدای از تست های سنجش هوش هیجانی می توانید مواردی که در ادامه ارائه شده را در خود بسنجید و بر اساس آن ببینید که وضعیت هوش هیجانی شما چگونه است.
دایره واژگان گسترده برای بیان احساسات
برای مثال، در حالی که بسیاری از افراد در یک موقعیت واحد ممکن است احساس خود را صرفا برچسب “بد” بزنند، افراد با هوش هیجانی بالا معمولا می توانند این احساس را دقیق تر توضیح دهند و آن را “خشم”، “استیصال”، “اضطراب” یا … بنامند.
هرچه راحت تر بتوانید کلماتی را برای توصیف دقیق احساس تان انتخاب کنید، درک خودتان نیز از وضعیت هیجانی تان بهتر می شود و راحت تر متوجه علت پیدایش آن احساس شده و می دانید که چگونه با آن برخورد کنید.
کنجکاوی نسبت به حالات دیگران
هرچه کنجکاوی بیشتری نسبت به تشخیص حالت های مختلف هیجانی آنها و همدلی با دیگران داشته باشید، بدین معناست که بیشتر به آنها اهمیت می دهید و نسبت به آنچه بر آنها می گذرد حساس تر هستید و هوش هیجانی بالاتری دارید.
پذیرش تغییرات
آیا منعطف هستید و با شرایط اطراف به راحتی سازگار می شوید؟ افراد دارای هوش هیجانی بالا نسبت به تغییرات محیط آگاهند و برای رویارویی با هریک از این تغییرات تمهیداتی را در نظر می گیرند.
شناختن نقاط ضعف و قوت
آیا علاوه بر هیجانات و احساسات به توانایی ها و ضعف های خودتان واقفند. آیا به خوبی پتانسیل های محیط اطراف و اطرافیان تان را شناسایی می کنید و به خوبی می توانند از فرصت ها استفاده کنید.
قدرت شناخت دیگران
آیا توان شناختن دیگران، مقاصد آنها و حال و وضعیت شان را دارید؟ آیا دیگران نمی توانند به راحتی شما را غافلگیر کند.
آیا شما انگیزه های اطرافیان و حتی آنهایی را که سعی می کنند انگیزه هایشان را از شما پنهان نگه دارند به راحتی تشخیص می دهید. اگر پاسخ تان مثبت است، یک امتیاز دیگر به هوش هیجانی تان بدهید.
آزرده خاطر نشدن
اگر شما شناخت خوبی از خودتان داشته باشید، دیگران به سختی می توانند شما را با حرف هایشان آزرده کنند. آیا اگر با شما در جمع شوخی کنند ناراحت نمی شوید؟ و یا حتی خودتان زمینه این کار را فراهم می کنید؟ چون به وضوح مرز میان شوخ طبعی و تحقیر را تشخیص می دهید.
منبع:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%B4_%D9%87%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C